با بنیانگذار شبکه اجتماعی واتساپ بیشتر آشنا شویم
ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ۱۹۷۶ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﮐﯿﻒ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺍﮐﺮﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺴﺮﯼ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ.
۱۶ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺩ ﺳﺮﺩﯼ ﻣﯽ ﻭﺯﯾﺪ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯿﺎﻣﺪ ﺍﻣﺎ ﻓﻀﺎﯼ ﺧاﻧﻪ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﻓﻘﺮ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺑﻮﺩ.
ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ را در آن شرایط سخت می دید، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﻟﯿﻔﺮﻧﯿﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﮐﻪ ۱۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﮑﺎﺭ ﺷﺪ.
ﺑﻌﺪﺍ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﺎﺩﺭش، ﯾﮏ ﺩﮐﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍﯾﯽ به ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﺑه ﺴﺨﺘﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ۵ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﮐﺮﺍﯾﻦ درگذشت ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪت کوتاهی از دنیا رفت ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺭﻭﺣﯽ ﺑﺮ "ﺟﺎﻥ" ﺟﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ. او ﺩﺭ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ از اتمام دوره دبیرستان ﻭﺍﺭﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ آﻧﺠﺎ ﺩﻭﺍﻡ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ترک تحصیل داده و به استخدام شرکت ﯾﺎﻫﻮ درآمد ﻭ در آنجا به حرفه مورد علاقه خود که همان ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ بود ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ.
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۲۰۰۹ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯾﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ اندکی پس از آن ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﺍﻭ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﮑﻪ ﮐﻼﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ، "whats up" به معنای چه خبر، انتخاب نمود. اما اندکی بعد به whatsApp تغییر داد.
ﻣﺪﯾﺮ ﺷﺒﮑﻪ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ۱۹ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﺧﺮﯾﺪاری نمود ﻭ "ﺟﺎﻥ ﮐﻮﻡ " ﻓﻘﯿﺮ را به یکی از میلیاردرهای جهان تبدیل نمود.
ﺍﻣﺮﻭﺯه ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ، ﺳﺮﯾﻌﺘﺮﯾﻦ، ﺁﺳﺎﻧﺘﺮﯾﻦ ﻭ ﭘﺮ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ های ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﻬﺎﻥ محسوب می شود. طبق جدیدترین آمار، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﺎﺭﺑﺮﺍﻥ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ ﺑﻪ ﺣﺪﻭﺩ۸۰۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ است که روز به روز به تعداد آن افزوده می شود. این تعداد کاربر روزانه در ﺣﺪﻭﺩ ۳۰ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨند.
"ﺟﺎﻥ ﮐﻮﻡ"، بنیانگذار واتساپ اخیرا ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ به زودی ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﺎﺭﺑﺮﺍﻥ واتساپ از مرز ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻧﻔﺮ خواهد گذشت.
چرا با کار برای دیگران نمی توان ثروتمند شد؟
افراد زیادی همواره آرزو دارند که کسب و کار خود را راه بیاندازند و آقا و سرور خود باشند، به خصوص در جوامع امروزی که کسب و کارهای کوچک شکوفا شده و به زحمت کمتری برای موفقیت نیاز دارند.
آیا ایدهای برای شروع تجارتی نوپا، تأسیس فروشگاه یا ارائه خدمتی نوبه جامعه دارید؟ من هم مثل شما هستم. همیشه ایدههای زیادی برای شروع کسبوکار دارم اما اکثر اوقات بهانهای برای عقب کشیدن و عدم شروع فرآیند کارفرما شدن دارم. معمولاً، نداشتن سرمایه اولیه کافی، بزرگترین عذر و بهانه ی من و اکثر جوانانی است که میخواهند روی پای خود بایستند و تجارت خود را آغاز کنند. همیشه احساس میکنم که بهتر است تمام وقتم را به شغل خود اختصاص دهم تا از این طریق بتوانم درآمدم را افزایش دهم و پس از اینکه سرمایه کافی پسانداز کردم به دنبال ایجاد کسبوکار خود بروم.
به نظر رویکردی عملی و سودمند است، درسته؟ پس چرا هنوز برای دیگران کار میکنم و نتوانستهام تجارت خودم را شروع کنم؟ چون ریسکپذیر نیستم و حاضر نیستم منطقه آسایش خودم را رها کنم. برای ثروتمند شدن باید کسبوکار خود را داشته باشید و رئیس خود باشید و برای اینکه رئیس خود باشید باید ریسک کنید، دل به دریا بزنید و کاری کنید که پول شما ۲۴ ساعته برای شما کار کند.
مقایسه کارمند کارآفرین و شرکتهای کارمندی!
حتما این عنوان برای شما عجیب باشد . اما باید عرض کنم که این نوشته فقط بر اساس تجربیات شخصی من است و شاید از نظر علمی درست نباشد .
همه ما با واژه کارآفرینی مواجه شده ایم ، مفهوم و ایدة کارآفرینی، مفهومی جدید و متعلق به عصر حاضر نمیباشد. این مفهوم از قبل از قرون وسطی مطرح بودهکه در طول زمان دچار تحولاتی نیز شده است. به طور خلاصه، کارآفرین سازمان دهنده و فعال کننده یک واحد اقتصادی (یاغیر اقتصادی) و کسب و کار به منظور دستیابی به سود (دستاوردهای) شخصی (یا اجتماعی) است.
حال این سوال مطرح می شود که آیا کارآفرین لزوما صاحب همان کسب و کار است . آنچه که ما در مفهوم عامه می شنویم ، کارآفرین فقط افراد، دارای شرکت و شاید یک کسب و کار مستقل هستند ، اما زمانی که صاحبان این کسب و کارها ، به فکر توسعه کار خود بیافتند ، از یک نکته غافل می شوند ، یعنی در فرآیند استخدام کارکنان خود شاید (البته نظر شخصی من ) دچار این اشتباه شوند که افرادی را استخدام می کنند که صرفا ادامه دهنده مسیر هستند . در حالیکه برای رشد و تعالی مسیر کسب و کار یک کارآفرین، باید کارمندانی استخدام کرد، که کارآفرین باشند، حال این کارمندان چه خصوصیاتی باید داشته باشند.
خصوصیات کارمند کارآفرین
1-کارمند کارآفرین در واقع کارمندی است ، که سازمان محل کار را متعلق به خود می داند و برای ایجاد ارزش افزوده در سازمان تلاش می کند.
2-دارای خلاقیت است و از انجام کارهای تکراری متنفر است ، اگر قرار است کارمندی را برای امور عادی استخدام کنید بهتر است یک کارمند معمولی استخدام کنید ، اما اگر می خواهید در بخش تولید و یا توسعه و غیره که به ارزش افزوده سازمان مرتبط است فردی را استخدام کنید بهتر است کارمند کارآفرین استخدام کنید.
3-از نوآوری نمی ترسد ، کارمند کارآفرین همواره به دنبال کسب تجربه های جدید و یادگیری نوآرویهای جدید است ، سعی می کند همیشه خود را به روز کند.
4-نیازی به هل دادن ندارد ، کارمند کارآفرین فقط کافیست اهداف را برایش مشخص کنید ، او بقیه راه را بلد است و تا آخرش خواهد رفت.
5-قابل اعتماد است !، خیلی مهم است مخصوصا در فضای سنتی جامعه ما ، به نظر من برای اینکه این کارمند مفید باشد باید به او اعتماد کنید.
6-از ابزارهای کنترلی شدید ، بیزار است ، این نوع کارمندان از اینکه همانند دیگر کارمندان شدیدا تحت کنترل باشند به شدت بیزار هستند و می خوهند کمی آزادی عمل داشته باشند . حتما به این نکته توجه کنید.
7-اهل زیر آب زدن نیستند ، این نوع کارمندان به اهداف خود فکر می کنند ، و حوصله زیر آب زنی و خراب کاری ندارن ، اما بنا بر شواهدی دارای اخلاق خاص هم هستند.
8-برای رسیدن به درآمد بالا فکر می کنند ، اما نه بر اساس اضافه کاری و ساعت و ... بلکه بر اساس کارهای خوب و قابل لمس و واقعی.
9-نسبت به سلسه مراتب سازمانی هم حساسیت دارند مثلا برای ارتباط با بالاترین فرد سازمان نباید دچار محدودیت شوند.
10-امکانات می خواهند ، برای انجام کارهای خود نیاز به بسترها و امکانات دارند ، باید فراهم شود در غیر اینصورت ، کارآفرین نخواهند بود و صرفا کارمند معمولی خواهند شد.
11-از گفتن جمله بلد نیستم نمی ترسند !!! بله درست خواندید این افراد ادعای بلد بودن همه چیز را ندارند ، بلکه اگر چیزی را بلد نیستند خیلی راحت اعتراف می کنند که در شرایط فعلی بلد نیستند اما اگر به آنها زمان بدهیم به بهترین شکل ممکن پاسخ را پیدا می کنند.
12-محتکر نیستند ، این افراد چون همیشه در حال رشد هستند از یاد دادن به دیگران و پاسخ دادن و اشتراک گزاری تجربه های خود هراسی ندارند ، اما از سو استفاده کردن دیگران بیزارند.
13-در محیط کار فقط به کار فکر می کنند ، پس مواظب باشید آنها را از محیط کارمندان وقت تلف کن جدا کنید چون کارایی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.
خوب اگر شما صاحب کسب و کار هستید و به دنبال توسعه و پیشرفت هستید ، باید به دنبال چنین کارمندی باشید ، اما فراموش نکنید که تعامل با چنین افرادی هم مشکل است ، اما محال هم نیست ، اما اگر کار شما روتین تکراری باشد هرگز چنین افرادی را استخدام نکنید چون ، بعد از مدتی خواهند رفت.
اما شرکتهای کارمندی !
شاید عجیب باشد اما یک واقعیت است ، اگر شما شرکتی هستید که درآمد شما وابسته به سازمانی دیگر باشد که در صورت نبودن آن سازمان ، شما هم متضرر می شوید پس ، شما همان شرکت کارمندی هستید ، نه شرکت کارآفرین ، چرا که شرکتی کارآفرین است که بتواند با محصولات مختلف ، در بازارهای مختلفی مانور بدهد و در صورت از دست دادن یکی از منابع درآمد ضرر زیادی نمی بیند ، در واقع شرکت کارآفرین برای منابع درآمد خود یک سبد محصولات و یا سبد درآمدی ایجاد می کند که در صورت از بین رفتن یکی و یا بعضی از این منابع از بین نمی رود.
نوشته:
افراد باهوش کارآفرینان بدی هستند
افراد باهوش کارآفرینان بدی هستند
مترجم: مریم رضایی
برخلاف تصور همه، یکی از ویژگیهایی که می تواند به کارآفرینان آسیب برساند، هوش و ذکاوت است. بله، هرچه موفقتر باشید و هرچه استعدادهای بیشتری داشته باشید، برای راهاندازی یک کسبوکار مسیر سختتری پیشرو دارید.گرچه ممکن است فکر کنید باهوش بودن، انگیزه داشتن و با استعداد بودن قاعدتا باید هر فردی را به بهترین کاندیدای ممکن برای کارآفرینی تبدیل کند، اما متاسفانه این طور نیست.
چالش «من در هر کاری از همه بهترم»