دستمزد شوخیبردار نیست!
مدیران امروزه می توانند با استفاده از پرداخت دستمزد و حق الزحمه، یک اهرم مدیریتی قدرتمند را برای خود ایجاد کنند و به شدت بر عملکرد کارکنان خود تاثیرگذار باشند، چون مقوله دستمزد را می توان به عنوان یکی از تاثیرگذارترین موضوعات در مقوله انگیزش افراد تعریف کرد و با اینکه موضوعات دیگر در مقوله انگیزش افراد در سازمان های مدرن امروز مورد نظر بسیاری از کارشناسان حوزه منابع انسانی قرار می گیرد، اما با این حال دریافت حق الزحمه به عنوان ابتدایی ترین مقوله در انگیزش افراد اثرگذار است و مانند نیازی ابتدایی تلقی می شود که اگر به آن پاسخی داده نشود، قطعا نمی توان عملکرد مثبتی را در کارکنان سازمان شاهد بود. انگیزه مالی را می توان بیشترین و ابتدایی ترین انگیزه هر فرد در سازمان دانست و در سازمان های داخلی از همین طریق می توان به کارکنان انگیزه فراوانی بخشید.
10 ویژگی مدیـر خوب از نگاه بیل گیتس
اخیرا مقاله ای به چاپ رساندم با عنوان ۱۰ ویژگی یک کارمند خوب که بسیاری را ترغیب کرد درباره مشخصات یک مدیر خوب کنجکاو شوند. هرچند یک فرمول جادویی برای مدیریت مناسب و کارآمد وجود ندارد؛ ولی چنانچه شما در موقعیت یک مدیر هستید ممکن است با دانستن این چند نکته موثرتر عمل کنید.
۱- زمینه کاری خود را از روی قکر و دقیق انتخاب کنید: کاری را انتخاب کنید که از آن لذت ببرید. وقتی به کارتان علاقه ندارید بعید است بتوانید برای سازمان خود سودآور باشید. این موضوع درباره کارمندان نیز صدق می کند.
۲- با دقت استخدام کنید و از اخراج کردن نهراسید: شما نیاز به یک گروه قوی دارید؛ چرا که یک گروه کاری متوسط هر قدر هم که خوب مدیریت شود، نتیجه عملش قطعا متوسط خواهد بود. یک خطا ممکن است برای یک فرد شکست بزرگی به حساب نیاید و مدیر نیز بتواند وی را در سمتی که دارد ابقا کند؛ چرا که عملکرد وی آنقدرها هم ناگوار نبوده است؛ ولی یک مدیر خوب جایگزینی برای این فرد انتخاب می کند یا او را به جایی منتقل می کند که عملکرد شخص در آن بدون عیب و نقص باشد.
با بنیانگذار شبکه اجتماعی واتساپ بیشتر آشنا شویم
ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ۱۹۷۶ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﮐﯿﻒ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺍﮐﺮﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺴﺮﯼ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ.
۱۶ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺩ ﺳﺮﺩﯼ ﻣﯽ ﻭﺯﯾﺪ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯿﺎﻣﺪ ﺍﻣﺎ ﻓﻀﺎﯼ ﺧاﻧﻪ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﻓﻘﺮ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺑﻮﺩ.
ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ را در آن شرایط سخت می دید، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﻟﯿﻔﺮﻧﯿﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﮐﻪ ۱۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﮑﺎﺭ ﺷﺪ.
ﺑﻌﺪﺍ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﺎﺩﺭش، ﯾﮏ ﺩﮐﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍﯾﯽ به ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﺑه ﺴﺨﺘﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ۵ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﮐﺮﺍﯾﻦ درگذشت ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪت کوتاهی از دنیا رفت ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺭﻭﺣﯽ ﺑﺮ "ﺟﺎﻥ" ﺟﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ. او ﺩﺭ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ از اتمام دوره دبیرستان ﻭﺍﺭﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ آﻧﺠﺎ ﺩﻭﺍﻡ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ترک تحصیل داده و به استخدام شرکت ﯾﺎﻫﻮ درآمد ﻭ در آنجا به حرفه مورد علاقه خود که همان ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ بود ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ.
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۲۰۰۹ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯾﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ اندکی پس از آن ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﺍﻭ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﮑﻪ ﮐﻼﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ، "whats up" به معنای چه خبر، انتخاب نمود. اما اندکی بعد به whatsApp تغییر داد.
ﻣﺪﯾﺮ ﺷﺒﮑﻪ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ۱۹ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﺧﺮﯾﺪاری نمود ﻭ "ﺟﺎﻥ ﮐﻮﻡ " ﻓﻘﯿﺮ را به یکی از میلیاردرهای جهان تبدیل نمود.
ﺍﻣﺮﻭﺯه ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ، ﺳﺮﯾﻌﺘﺮﯾﻦ، ﺁﺳﺎﻧﺘﺮﯾﻦ ﻭ ﭘﺮ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ های ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﻬﺎﻥ محسوب می شود. طبق جدیدترین آمار، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﺎﺭﺑﺮﺍﻥ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ ﺑﻪ ﺣﺪﻭﺩ۸۰۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ است که روز به روز به تعداد آن افزوده می شود. این تعداد کاربر روزانه در ﺣﺪﻭﺩ ۳۰ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨند.
"ﺟﺎﻥ ﮐﻮﻡ"، بنیانگذار واتساپ اخیرا ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ به زودی ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﺎﺭﺑﺮﺍﻥ واتساپ از مرز ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻧﻔﺮ خواهد گذشت.
چرا با کار برای دیگران نمی توان ثروتمند شد؟
افراد زیادی همواره آرزو دارند که کسب و کار خود را راه بیاندازند و آقا و سرور خود باشند، به خصوص در جوامع امروزی که کسب و کارهای کوچک شکوفا شده و به زحمت کمتری برای موفقیت نیاز دارند.
آیا ایدهای برای شروع تجارتی نوپا، تأسیس فروشگاه یا ارائه خدمتی نوبه جامعه دارید؟ من هم مثل شما هستم. همیشه ایدههای زیادی برای شروع کسبوکار دارم اما اکثر اوقات بهانهای برای عقب کشیدن و عدم شروع فرآیند کارفرما شدن دارم. معمولاً، نداشتن سرمایه اولیه کافی، بزرگترین عذر و بهانه ی من و اکثر جوانانی است که میخواهند روی پای خود بایستند و تجارت خود را آغاز کنند. همیشه احساس میکنم که بهتر است تمام وقتم را به شغل خود اختصاص دهم تا از این طریق بتوانم درآمدم را افزایش دهم و پس از اینکه سرمایه کافی پسانداز کردم به دنبال ایجاد کسبوکار خود بروم.
به نظر رویکردی عملی و سودمند است، درسته؟ پس چرا هنوز برای دیگران کار میکنم و نتوانستهام تجارت خودم را شروع کنم؟ چون ریسکپذیر نیستم و حاضر نیستم منطقه آسایش خودم را رها کنم. برای ثروتمند شدن باید کسبوکار خود را داشته باشید و رئیس خود باشید و برای اینکه رئیس خود باشید باید ریسک کنید، دل به دریا بزنید و کاری کنید که پول شما ۲۴ ساعته برای شما کار کند.
افراد موفق چطور متفاوت فکر می کنند؟
فصل مشترک اغلب افراد موفق در دنیا این است که متفاوت از سایرین فکر می کنند. جان ماکسول نویسنده آمریکایی در کتاب پرفروشش بنام «افراد موفق چگونه فکر میکنند؟» راه های رسیدن به تفکر مولّد را توضیح می دهد. او می گوید: اگر بتوانید نظام تفکر صحیح را در ذهن و باورتان پایه گذاری و آن را به یکی از عادت های روزانه خود تبدیل کنید، بی شک در تمام طول زندگی، فردی موفق و با تفکر سازنده خواهید بود.
در ادامه این مطلب شما را با روش هایی آشنا خواهیم کرد که به گفته ماکسول افراد موفق را به متفاوت اندیشدن ترغیب می کند.
معتقدند که تفکر نوعی نظم است
به گفته مکسول، اگر می خواهید در تفکر کردن بهترین باشید، باید روی آن کار کنید و زمان مشخصی را برای این کار در نظر بگیرید. به عنوان مثال، جف وینر، مدیر عامل شبکه لینکدین ۳۰ تا ۹۰ دقیقه از وقتش را در روز خالی می گذارد تا روی مسائل شخصی، رهبری شرکت متبوعش و بسیاری مسائل دیگر تفکر نماید؛ بگذارید مثال دیگری بزنیم، ران شیچ، مدیر عامل فروشگاه های زنجیره ای Panera Bread نیز در آخر هر سال، زمانی را مشخص می کند تا درباره عملکرد گذشته اش فکر کند و ایده هایی را برای توسعه بیشتر فروشگاه هایش در آینده، بیابد.
مشخص می کنند که انرژی خود را روی کدام بخش متمرکز کنند
ماکسول استفاده از قانون ۸۰/۲۰ را پیشنهاد می دهد؛ او می گوید ۸۰% از انرژی خود را صرف کارهای مهم کنید و ۲۰% باقیمانده را به سایر امور اختصاص دهید. بخاطر داشته باشد که نمی توانید همه جا حاضر باشید، همه را بشناسید و همه کارها را انجام دهید؛ از این رو بهتر است که از انجام همزمان چند کار خودداری نمایید زیرا بازدهی شما را تا ۴۰% کاهش می دهد. خود را در معرض افراد مختلف و در نتیجه ایده های گوناگون قرار می دهند.
او می گوید، انسان های موفق بیشتر وقت خود را صرف معاشرت با افرادی می کنند که آنها را به چالش می کشند. فقط ایده پردازی نمی کنند، بلکه برای عملی شدن ایده هایشان تلاش می کنند. از نظر او، ایده ها عمر کوتاهی دارند و شما باید قبل از اینکه تاریخ مصرفشان تمام شود، آنها را عملی کنید.
کتاب مدیر آچار فرانسه
کتاب تجربه های یک مدیر آچار فرانسه
نام کتاب : تجربه های یک مدیر آچار فرانسه
نویسنده : حمید رضا فکور عباس آبادی
ناشر : پارس بوک
زبان کتاب : پارسی
تعداد صفحه : 35
قالب کتاب : PDF
حجم فایل : 621 کیلوبایت
10 شیوه مدیریتی مدیران موفق
همانطور که مي دانيد در هر سازماني، يک هرم سازماني وجود دارد که کل فعاليت هاي سازماني را مديريت مي کند. صرفنظر از اينکه شما کجاي هرم هستيد، در سمت مدير ارشد، مدير مياني يا در سطح سرپرست، شما مسلماً مسئول هدايت و مديريت يکسري نيروهاي تحت سرپرستي خود هستيد تا از طريق هدايت و مديريت آنان به اهداف سازماني نايل آييد.
داشتن يک مدير خوب مي تواند محل کار را به يک دانشگاه به معناي واقعي تبديل کند که مي تواند تجارب با ارزشي فرا بگيريد و اگر مديرتان خوب نباشد مي تواند محل کارتان را به يک جهنم تبديل کند که در اين صورت مجبور خواهيد شد اوقات با ارزشتان را در آنجا هدر دهيد.
يک مدير خوب مي تواند به نيروهايش انگيزه دهد، از اشتباهات گذشته درس گرفته و با ايجاد يک محيط پويا و تقويت روحيه تيمي در مسير نايل شدن به اهداف کارکنان و سازمان موفق باشد.
در ادامه به 10 نکته اي که مي تواند شما را به يک مدير موفق تبديل کند، اشاره مي کنيم:
شما مدیر موفقی هستید یا مدیری کارآمد؟!
براستی مدیرانی که پله های ترقی را در سازمان به سرعت طی می نمایند و مدیرانی که بهترین کارایی و عملکرد را دارند کارهای یکسانی را انجام می دهند؟
این سوالی است که فرد لوسانز (F Luthans) و همکارانش در یک تحقیق در دانشگاه کمبریج با سوال از بیش از ۴۵۰ مدیر برجسته به آن پرداختند. بطور کلی همه مدیران در فرایند مدیریتی خود درگیر ۴ فعالیت بوده اند:
مدیریت سنتی: تصیمیم گیری٬ برنامه ریزی٬ کنترل
ارتباطات: تبادل اطلاعات٬ تکالیف روزانه
مدیریت منابع انسانی: ایجاد انگیزه٬ نظم٬ حل اختلاف ها٬ آموزش پرسنل
شبکه سازی: فعالیت های اجتماعی٬ سیاسی کاری٬ تعامل با سایر سازمان ها
مدیران عادی٬ ۳۲ درصد (بیشترین) زمان خود را صرف امور مدیریت سنتی می نمودند. بقیه زمان خود را به ترتیب صرف ارتباطات (۲۹ درصد)٬ مدیریت منابع انسانی (۲۰ درصد) و شبکه سازی (۱۹ درصد) می نمودند.
نکته جالب این است که تحقیق نشان داد٬ مدیران موفق (به معنی مدیرانی که با سرعت در سازمان خود ترقی نمودند) بیشترین زمان خود را صرف شبکه سازی و کمترین را صرف مدیریت منابع انسانی نموده اند.
از سوی دیگرمدیران کارآمد (به معنی مدیرانی با عملکرد کیفی و کمی بالا و رضایت و تعهد بالای کارمندان) بیشترین وقت خود را صرف ارتباطات و کمترین آن را صرف شبکه سازی نموده اند.
تحقیقات بیشتری در کشورهای استرالیا و آمریکا هم ارتباط تنگاتنگ بین فعالیت های اجتماعی و شبکه سازی را با موفقیت در سازمان نشان داد.
همینطور تحقیق دیگری از ۴۱۰ مدیر رد امریکا نشان داد که افرادی که در سازمان به جمع آوری اطلاعات می پردازند و ارتباطات مناسبی با همکاران خود دارند در زمره مدیران موفق قرار دارند.
این تحقیق نشان می دهد که مدیران موفق کارهایی برعکس مدیران کارآمد انجام می دهند و این اعتقاد قدیمی که «مدیران کارآمد لایق ارتقا در سازمان هستند!» را زیر سوال می برد و اهمیت بالای روابط اجتماعی و شبکه سازی را برای پیشرفت در سازمان نشان می دهد.
انواع مدیر (بررسی بیست تیپ شخصیتی مدیران ارشد)
۱) رئیس فداکار
رئیس فداکار هر آنچه را که به نفع شرکت باشد انجام داده، می دهد و خواهد داد. او هر روز بدون دریافت هیچ گونه مبلغ اضافی تا ساعت هشت بعد از ظهر در محل کارش می ماند. شما چگونه با این فرد رفتار می کنید؟ شما کاری جز گوش دادن انجام نمی دهید؟ او احتمالا بعد از بازنشستگی هم اینجا خواهد بود. پس بهتر است از همان ابتدا چگونگی کنار آمدن با این فرد را یاد بگیرید.
۲) رئیس داد و فریادکن
رئیسی که داد و فریاد راه می اندازد، فکر می کند اگر صدایش را تا حد نامعقولی بلند کند به خواسته هایش می رسد. صدای بلند تر، تعهد بالاتر. فراتر از همه چیز داد و فریاد کن ها فقط می خواهند بدانند که مورد توجه قرار می گیرند. اگر شما بتوانید با این رئیس کنار بیایید و احترام و اعتماد وی را جلب کنید، شاید بتوانید صدای او را پایین بیاورید.
۳) رئیس دلهره آور
کارکنان هر آنچه را که رئیس دلهره آور می گوید انجام می دهند؛ چرا که از وی می ترسند. او همیشه از تهدید برای ساکت نگهداشتن کارکنان استفاده می کند. این رئیس نرخ جابهجایی کارکنان بالایی را دارد و در نتیجه برای حفظ عامل ترس کارکنان را اخراج می کند. رئیس دلهره آور دوام نمی آورد. سرنوشت یقه او را خواهد گرفت.
راهکاری ساده برای مدیریتی تاثیرگذار/ یادداشتی از کن بلانچارد
بسیار پیش آمده که از من میپرسند «چطور میتوانیم مدیر تاثیرگذار و موفقی باشیم؟ یکی از پیشنهادات من این است که دستکم دو هفته یکبار ۱۵ تا ۳۰ دقیقه وقت بگذارید و یک به یک با گزارشهای کارمندانتان روبهرو شوید و آنها را شخصا بررسی کنید. ملاقاتهای حضوری یکی از راهکارهای ساده و کارساز رسیدن به مدیریت تاثیرگذار است، اما به هیچ عنوان سهلالوصول نیست.
آماده شروع هستید؟
پیش از اینکه بخواهید برنامه ملاقاتهای یک یه یکتان را تنظیم کنید باید استدلالهای محکمی برای خودتان بچینید؛ استدلالهایی که بر پایه اهداف و مقاصد مشخص پیریزی شده باشند. اگر برنامهریزی و هدف مشخص داشته باشید به نتایج رضایتبخش هم میرسید.
فرایند تعیین هدف از دو بخش تشکیل میشود:
۱. مسوولیتهایتان را مشخص کنید.
۲. رفتار خوب و پسندیده را دقیق و با جزییات تعریف کنید.
وقتی صحبت از تعیین هدف به میان میآید، دقت و تمرکز در اولویت قرار دارند. هر چه هدف مشخصتر باشد بهتر است. همه ما افراد بسیاری را میشناسیم که ده- دوازده تا هدف برای خودشان دارند که واقعا زیاد است. داشتن سه تا پنج هدف قابل مشاهده و ارزیابی، بهترین نتیجه را به دنبال دارد. این قانون ۲۰/۸۰ را هیچوقت فراموش نکنید: موفقیت کامل یعنی ۸۰ درصد نتیجه رضایتبخش به دنبال آن ۲۰ درصد هدف مشخص به وجود میآید. این همان حیطه مسوولیتهای کلیدی شماست.
دستورکار در دستان گزارشهای مستقیم
یکی از تفاوتهای اصلی ملاقاتهای تن به تن درست با انواع دیگر دریافت گزارش این است که مدیر زمان آن را تعیین میکند و خود گزارش ادامه دستور کار را. یعنی در این مرحله، گزارش به اندازه خود مدیر مهم میشود. نقش مدیر این است که خوب گوش کند، پرسشهای مشخص و روشنگرانه مطرح کند و دنبال راه حلهای تازه و خلاقانه باشد. ملاقاتهای حضوری بهترین راه است تا مدیران خودشان را در شرایط رو در رو قرار داده و یاد بگیرند چطور شرایط را به خوبی مدیریت کنند و با خواستهها و گزارشهای غالبا پنهان دیگران، چشم در چشم شوند. اگر زرنگ باشید خوب میفهمید که کارمندان در حین ارائه گزارش به برخی از خواستهها و انتقادهایشان هم اشاره میکنند و همین برای شما کلیدیست برای درهای تازه.
برای دیگران وقت بگذارید.
مدیریت یعنی مسوولیت هماهنگسازی کار و نیرو. وقتی میگوییم نیرو، یعنی حرف انسان در میان است. پس مدیریت یعنی مردم؛ چون اگر هر کدام افراد به هدفهایشان برسند در حقیقت تمام آن سازمان به سر منزل مقصودش میرسد. همیشه برای ملاقات حضوری با افرادتان وقت بگذارید. چه چیزی از این مهمتر؟ اگر ببینید همین یک ربع نیم ساعتها چه معجزاتی میکنند واقعا شگفتزده خواهید شد!
ترجمه: نیوشا عاشورزاده